English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4970 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
music to one's ears <idiom> U صدایی که شخص دوست دارد بشنود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
what have you <idiom> U هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
show one's (true) colors <idiom> U نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
assonance U هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
unison U یک صدایی
consonantal U بی صدایی
consonance U هم صدایی
conconancy U هم صدایی
monaural U یک صدایی
plangency U پر صدایی
monophony U یک صدایی
equisonance U هم صدایی
noiselessness U بی صدایی
unison U هم صدایی
homophony U هم صدایی
voice key U کلید صدایی
knell U صدایی زنگ
voice frequency U بسامد صدایی
tanyphonia U نازک صدایی
trachyphonia U زمخت صدایی
tonics U صدایی اهنگی
melodiousness U خوش صدایی
baryphonia U کلفت صدایی
pentatonic U پنج صدایی
tonic U صدایی اهنگی
voice operated U با کار افت صدایی
whinnying U صدایی شبیه شیهه
phonic U صدایی صدا دار
recite U با صدایی موزون خواندن
whinnied U صدایی شبیه شیهه
what noise is that? U این چه صدایی است
recited U با صدایی موزون خواندن
reciting U با صدایی موزون خواندن
motet U سرود چند صدایی
zing U صدایی شبیه جیغ
voice grade channel U مجرای از درجه صدایی
whinnies U صدایی شبیه شیهه
whinny U صدایی شبیه شیهه
recites U با صدایی موزون خواندن
voice operated device U دستگاه با کار افت صدایی
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
euphonical U مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
infrasound U صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
growling U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growl U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growls U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
pretone U هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
round vowel U حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
twang U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanging U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twangs U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
howlers U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
the quantity of a vowel U کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
chums U دوست
allying U دوست
heart-to-hearts U دوست
heart-to-heart U دوست
heart to heart U دوست
chum U دوست
amicable U دوست
unfriended U بی دوست
friendless U بی دوست
ally U دوست
hydrophilic compound U اب دوست
hydrophilic U اب دوست
formalist U دوست
dienophile U دی ان دوست
leal U دوست
bozo U دوست
schoolmates U دوست
schoolmate U دوست
philogynist U زن دوست
buddies U دوست
friends U دوست
friend U دوست
philoginous U زن دوست
buddy U دوست
peaceable U صلح دوست
amativeness U دوست داشتن
ornithophilous U مرغ دوست
anglophile U انگلیسی دوست
lovelier U دوست داشتنی
chessist U شطرنج دوست
lovely U دوست داشتنی
bibliophil U کتاب دوست
cater cousin U دوست صمیمی
oxyphil U اسید دوست
oxyphile U اسید دوست
culturist U فرهگ دوست
dendrophilous U درخت دوست
francophile U فرانسه دوست
francophil U فرانسه دوست
pen pal U دوست مکاتبهای
fraternize U دوست بودن
pen pals U دوست قلمی
pen pals U دوست مکاتبهای
unlovely U دوست نداشتنی
fraternising U دوست بودن
nucleophile U هسته دوست
fraternises U دوست بودن
fraternised U دوست بودن
solomon U صلح دوست
electrophile U الکترون دوست
dislikeable U دوست نداشتنی
dislikable U دوست نداشتنی
pen pal U دوست قلمی
friendly state U کشور دوست
rats U دوست بی وفا
likes U دوست داشتن
take kindly to <idiom> U دوست داشتن
crony U دوست صمیمی
philobiblic U کتاب دوست
cronies U دوست صمیمی
philhellenic U دوست یونان
philhellene U دوست یونان
liked U دوست داشتن
gregarious U گروده دوست
psychrophilic U سرما دوست
pornerastic U جنده دوست
sporting U بازی دوست
philotechnic U صناعت دوست
philotechnic U صنعت دوست
affect U دوست داشتن
like U دوست داشتن
friend U دوست کردن
philanthrope U بشر دوست
lovable U دوست داشتنی
loveable U دوست داشتنی
loyalists U دولت دوست
loyalist U دولت دوست
patiot U میهن دوست
acidophile U اسید دوست
boyfriends U دوست پسر
boyfriend U دوست پسر
phihellenic U یونانی دوست
phiadelphian U نوع دوست
saprophytic U پوده دوست
social U گروه دوست
social U جمعیت دوست
likable U دوست داشتنی
likeable U دوست داشتنی
loveliest U دوست داشتنی
affects U دوست داشتن
philanthropists U بشر دوست
acidophile U ترشی دوست
fraternizes U دوست بودن
xenophile U بیگانه دوست
fraternizing U دوست بودن
intimado U دوست صمیمی
isophilic U همجنس دوست
dislike U دوست نداشتن
I need my e U من دوست دارم
hydrophilic U ترکیب اب دوست
hydrophilic compound U ترکیب اب دوست
negrophil U سیاه دوست
zoophilic U حیوان دوست
his friend's murder U قتل دوست او
negrophil U زنگی دوست
kissing kind U باهم دوست
disliked U دوست نداشتن
liquorish U نوشابه دوست
lipophilic U چربی دوست
patriotic U میهن دوست
patriots U وطن دوست
patriot U وطن دوست
philanthropist U بشر دوست
expressionist U حالت دوست
expressionism U حالت دوست
lithophilous U سنگ دوست
warlike U جنگ دوست
necrophilous U لاشه دوست
myrmecophilous U مورجه دوست
dislikes U دوست نداشتن
disliking U دوست نداشتن
to make a friend of U دوست شدن با
friends U دوست کردن
cobber U دوست صمیمی
hydrophilic U اب دوست علاقمند به اب
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1friend
1چیزی که عوض داره گله نداره
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1popsicle
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com